بعد از چند دقیقه صحبت کردن، حالت صحبتاش عوض شد.
تجربه های بسیار متنوع و عجیبی داشت.
افرادی که به مقدار زیاد در زندگی شویی و تنهاییشون، مشکلات جنسی زیادی داشتن و میخواستن با پول فانتزی های عادی و غیر عادیشون رو عملی کنن.
میگفت اوایل همه چی خوب بود اما کم کم تمامی این تجربه ها و فانتزی ها تکراری شد. حتی یک نفر رو تو زندگیم نداشتم.
میگفت یه چیزی تو بیشتر آدم ها مشابه همدیگه بود: هیچکدومشون شبیه چیزی نبودن که نشون میدادن، همشون نقابی به صورت داشتن.
این مردم بدون اینکه ازت شناختی داشته باشن خعلی راحت قضاوتت میکنن و چارتا عیب هم میذارن برات.
اینجا ملاک انتخاب سایزِ.
ها ,رو ,فانتزی ,میگفت ,کم ,چیزی ,همدیگه بود ,بود هیچکدومشون ,مشابه همدیگه ,ها مشابه ,بیشتر آدم
درباره این سایت